مشارکت در انتخابات الزاما به معنی رای دادن نیست
روز گذشته درباره ضرورت مشارکت در انتخابات شورای شهر آینده مطلبی نوشتم که با واکنش تند برخی از کاربران سایت بالاترین مواجه شد . اگرچه در متن مذکور مشخصا گفته بودم که شرکت در انتخابات الزاما به معنی رای دادن نیست (جمله ای که اهل سیاست زیاد از زبان احزابی مثل نهضت آزادی و ملی مذهبی ها شنیدند) اما همینطور فحش و برچسب و بعضا منفی بود که حواله لینک من میشد! هیچکدام از اینها مهم نبود اما جای دردناک نادان و جاهل به سیاست خواندن نگارنده بود . به همین سبب برآن شدم که برای روشن شدن منظور این پست را ایجاد کنم .به امید بحث و بررسی منطقی مطلب.
1) یکی از مسائلی که زیاد مطرح میشد این بود که شرکت در انتخابات مشروعیت بخشیدن به دولت کودتایی احمدی نژاد است! سوال : آیا رای دادن به اپوزیسیون صد در صد مخالف دولت حاکم - مشروعیت بخشیدن به دولت حاکم است؟ فرض کنید انتخابات ریاست جمهوری تجدید شود . آیا اگر 85 درصد مردم دوباره شرکت کنند و موسوی با 80 درصد کل آرا انتخاب شود به معنای مشروعیت یافتن دولت کودتایی احمدی نژاد خواهد بود؟ اگر لیست سبزها با 80 - 90 درصد آرا برنده انتخابات شورای شهر گردد به معنای مشروعیت یافتن احمدی نژاد است؟
2) قبل از اینکه از شورای نگهبان و تقلب لیستی از شرح واضحات نثار نگارنده با صفاتی همچون جاهل و نادان حواله شود بگذارید نظرم را در مورد استراتژی اصلاح طلبان بیان کنم و چه خوب است که با تحلیل مواضع اصلاح طلبان و جنبش سبز مرز بندی خود را با سایر جریانات انقلابی یا سازشکار و حتی جنبش سبز مشخص کنیم . اصلاح طلبان با عقیده بر نا کارآمد بودن حکومت فعلی چه در عمل و چه در برخی ساختارها سالها پیش با هدف اصلاح پا به عرصه گذاشتند . سیستم جمهوری اسلامی با وجود مشکلات فراوان - نکات مثبتی هم دارد که عبور از آنها چندان به نفع ایرانمان نیست . یکی از این اصول سیستم شورایی (شوراهای شهر و روستا) میباشد که با الگوگیری از مدل فرانسه در برابر مدل فدرال که میتواند منجر به تجزیه ایران گردد (تن من مباد) به قانون اساسی راه یافت و بوسیله اصلاح طلبان اجرایی گردید . اصلاح طلبان خوب میدادنند که اصلاحات تدریجی حتی در صورت طولانی شدن قطعا به مراتب بهتر از انقلاب یا حمله خارجیست که منجر به سقوط سیستم فعلی گردد چراکه در اینصورت از ققنوس وطن دیگر ایرانی یکپارچه و آباد بر نخواهد خواست!
استراتژی اصلاح طلبان مشخص است . شرکت در انتخابات و استحاله حکومت و جایگزینی افراد دموکراتیک بجای اقتدارگرایان مستبد و اصلاح ساختار حکومت از طریق ظرفیتهای قانون اساسی مثل رای مجلس و رفراندوم! این همان چیزیست که به انقلاب مخملین معروف است که با استفاده از فرصت انتخابات و حضور مردم - نه ساختار حکومت - بلکه افراد و احزاب تشکیل دهنده حکومت تغییر میکنند. سالها پیش اقتدارگرایان با درک این خطر دست به رد صلاحیت و مهندسی انتخابات زدند تا "نامحرمان" به سیستم راه پیدا نکنند و خطر براندازی نرم را بارها و بارها توسط رسانه هایشان گوشزد کردند.
پس از انتخابات 22 خرداد - هنگامیکه اصلاح طلبان دریافتند که با وجود مهندسی انتخابات راهی به حکومت ندارند با پیش گرفتن راه اعتراضات و فشارهای خیابانی تلاش کردند با بیان شروطی همچون "کمیسیون ملی انتخابات" و آزادیهای فردی و رسانه ای یکبار دیگر راه خود را برای استحاله حکومت هموار کنند. در شرایط فعلی اصلاح طلبان با سه راهکار در برابر انتخابات شورای شهر مواجهند :
الف) تحریم و بی تفاوتی در برابر انتخابات شورای شهر که با وجود مشارکت سنتی روستاییان و شهر نشینان شهرهای کوچک (بخاطر جنبه فامیلی انتخابات) و عدم اهمیت چندان انتخابات شورای شهر و ضریب بندی دروغین دولت به میزان مشارکت مردم دستاورد چندانی برای آرمانهای ملت نخواهد داشت
ب) التماس کردن اقتدارگرایان برای پذیرفتن حضور حداقلی اصلاح طلبان در انتخابات با کاندیداهایی محافظه کار و شعارهای حداقلی که قطعا مورد اقبال مردم و جنبش قرار نخواهد گرفت و با توجه به عدم اهمیت انتخابات شورای شهر قطعا اصلاح طلبان هم تن به چنین خفتی نخواهند داد
ج) سازماندهی جبهه عظیم اصلاح طلبان تحت عنوان جبهه سبز و سازماندهی اعتراضات مردمی و فشارهای خیابانی و مجبور ساختن حکومت به قبول تشکیل کمیسیون ملی انتخابات بجای شورای نگهبان و نظارت بین المللی و ارائه لیستی از مردمی ترین و تندروترین اصلاح طلبان با شعارهای حداکثری برای حضور در انتخابات . قطعا ضرورت این اقدام انکار ناپذیر است . در صورت موفقیت اصلاح طلبان بر تحمیل کمیسیون ملی انتخابات و حذف شورای نگهبان جنبش سبز به یکی از بزرگترین اهداف خود دستیافته و رای دادن مردم با خیال آسوده از بابت تقلب ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد بود . اما در صورت عدم موفقیت اصلاح طلبان - میبایست شکل عظیم تر اعتراضات مردمی و در نهایت تحریم انتخابات را سازماندهی کرد
1) یکی از مسائلی که زیاد مطرح میشد این بود که شرکت در انتخابات مشروعیت بخشیدن به دولت کودتایی احمدی نژاد است! سوال : آیا رای دادن به اپوزیسیون صد در صد مخالف دولت حاکم - مشروعیت بخشیدن به دولت حاکم است؟ فرض کنید انتخابات ریاست جمهوری تجدید شود . آیا اگر 85 درصد مردم دوباره شرکت کنند و موسوی با 80 درصد کل آرا انتخاب شود به معنای مشروعیت یافتن دولت کودتایی احمدی نژاد خواهد بود؟ اگر لیست سبزها با 80 - 90 درصد آرا برنده انتخابات شورای شهر گردد به معنای مشروعیت یافتن احمدی نژاد است؟
2) قبل از اینکه از شورای نگهبان و تقلب لیستی از شرح واضحات نثار نگارنده با صفاتی همچون جاهل و نادان حواله شود بگذارید نظرم را در مورد استراتژی اصلاح طلبان بیان کنم و چه خوب است که با تحلیل مواضع اصلاح طلبان و جنبش سبز مرز بندی خود را با سایر جریانات انقلابی یا سازشکار و حتی جنبش سبز مشخص کنیم . اصلاح طلبان با عقیده بر نا کارآمد بودن حکومت فعلی چه در عمل و چه در برخی ساختارها سالها پیش با هدف اصلاح پا به عرصه گذاشتند . سیستم جمهوری اسلامی با وجود مشکلات فراوان - نکات مثبتی هم دارد که عبور از آنها چندان به نفع ایرانمان نیست . یکی از این اصول سیستم شورایی (شوراهای شهر و روستا) میباشد که با الگوگیری از مدل فرانسه در برابر مدل فدرال که میتواند منجر به تجزیه ایران گردد (تن من مباد) به قانون اساسی راه یافت و بوسیله اصلاح طلبان اجرایی گردید . اصلاح طلبان خوب میدادنند که اصلاحات تدریجی حتی در صورت طولانی شدن قطعا به مراتب بهتر از انقلاب یا حمله خارجیست که منجر به سقوط سیستم فعلی گردد چراکه در اینصورت از ققنوس وطن دیگر ایرانی یکپارچه و آباد بر نخواهد خواست!
استراتژی اصلاح طلبان مشخص است . شرکت در انتخابات و استحاله حکومت و جایگزینی افراد دموکراتیک بجای اقتدارگرایان مستبد و اصلاح ساختار حکومت از طریق ظرفیتهای قانون اساسی مثل رای مجلس و رفراندوم! این همان چیزیست که به انقلاب مخملین معروف است که با استفاده از فرصت انتخابات و حضور مردم - نه ساختار حکومت - بلکه افراد و احزاب تشکیل دهنده حکومت تغییر میکنند. سالها پیش اقتدارگرایان با درک این خطر دست به رد صلاحیت و مهندسی انتخابات زدند تا "نامحرمان" به سیستم راه پیدا نکنند و خطر براندازی نرم را بارها و بارها توسط رسانه هایشان گوشزد کردند.
پس از انتخابات 22 خرداد - هنگامیکه اصلاح طلبان دریافتند که با وجود مهندسی انتخابات راهی به حکومت ندارند با پیش گرفتن راه اعتراضات و فشارهای خیابانی تلاش کردند با بیان شروطی همچون "کمیسیون ملی انتخابات" و آزادیهای فردی و رسانه ای یکبار دیگر راه خود را برای استحاله حکومت هموار کنند. در شرایط فعلی اصلاح طلبان با سه راهکار در برابر انتخابات شورای شهر مواجهند :
الف) تحریم و بی تفاوتی در برابر انتخابات شورای شهر که با وجود مشارکت سنتی روستاییان و شهر نشینان شهرهای کوچک (بخاطر جنبه فامیلی انتخابات) و عدم اهمیت چندان انتخابات شورای شهر و ضریب بندی دروغین دولت به میزان مشارکت مردم دستاورد چندانی برای آرمانهای ملت نخواهد داشت
ب) التماس کردن اقتدارگرایان برای پذیرفتن حضور حداقلی اصلاح طلبان در انتخابات با کاندیداهایی محافظه کار و شعارهای حداقلی که قطعا مورد اقبال مردم و جنبش قرار نخواهد گرفت و با توجه به عدم اهمیت انتخابات شورای شهر قطعا اصلاح طلبان هم تن به چنین خفتی نخواهند داد
ج) سازماندهی جبهه عظیم اصلاح طلبان تحت عنوان جبهه سبز و سازماندهی اعتراضات مردمی و فشارهای خیابانی و مجبور ساختن حکومت به قبول تشکیل کمیسیون ملی انتخابات بجای شورای نگهبان و نظارت بین المللی و ارائه لیستی از مردمی ترین و تندروترین اصلاح طلبان با شعارهای حداکثری برای حضور در انتخابات . قطعا ضرورت این اقدام انکار ناپذیر است . در صورت موفقیت اصلاح طلبان بر تحمیل کمیسیون ملی انتخابات و حذف شورای نگهبان جنبش سبز به یکی از بزرگترین اهداف خود دستیافته و رای دادن مردم با خیال آسوده از بابت تقلب ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد بود . اما در صورت عدم موفقیت اصلاح طلبان - میبایست شکل عظیم تر اعتراضات مردمی و در نهایت تحریم انتخابات را سازماندهی کرد